مطالب زیبا مخصوص تو


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : جمعه 6 ارديبهشت 1392
بازدید : 477
نویسنده : محمد شهولی


 



 
 





 

 

یک برنامه نویس و یک مهندس در یک مسافت طولانی هوایی در کنار یک دیگر در هواپیما

 

 

نشسته بودند.  برنامه نویسه میگه مایلی با هم بازی کنیم؟ مهندس که میخواست

 

 

استراحت کنه محترمانه عذر خواهی میکنه و روشو بر میگردونه تا بخوابه ...

 

 

برنامه نوسه دوباره میگه بازی سرگرم کننده ای است من از شما یک سوال می کنم

 

 

اگر نتوانستید 5 دلار به من بدهید بعد شما از من سوال کنید اگر نتوانستم 5دلار به شما

 

 

میدهم ...  مهندس دوباره معذرت خواست وچشماشو بست که بخوابه ..

 

 

برنامه نویسه پیشنهاد دیگری داد گفت اگر شما جواب سوال منو بلد نبودید 5 دلار بدهید

 

 

اگر من جواب سوال شما رو بلد نبودم 200 دلار به شما میدهم !!!

 

 

این پیشنهاد خواب رو از سر مهندس پراند و رضایت داد که بازی کند 

 

 

برنامه نویس نخست سوال کرد .فاصله زمین تا ماه چقدر است؟؟ مهندس بدون اینکه

 

 

حرفی بزند بلا فاصله 5 دلار رو به برنامه نویس داد حالا مهندس سوال کرد .

 

 

اون چیه وقتی از تپه بالا میره 3 پا داره وقتی پایین میاد 4 پا؟؟   برنامه نویس نگاه

 

 

متعجبانه ای انداخت ولی هرچی فکر کرد به نتیجه نرسید بعد تمام اطلاعات کامپیوترشو

 

 

جستجو جو کرد ولی چیز به درد بخوری پیدا نکرد بعد با مودم بیسیم به اینترنت وصل

 

 

شد و همه سایت ها رو زیر رو کرد به چند تا از دوستا شم ایمیل داد با چندتا شون هم

 

 

چت کرد ولی باز هیچی به دست نیاورد ..

 

 

بعد از 3 ساعت مهندس رو بیدار کرد و 200دلار رو بهش داد مهندس مودبانه پول رو

 

 

گرفت و رویش رو برگرداند تا بخوابد

 

 

برنامه نویس او را تکان داد گفت خوب جواب سوالت چه بود؟ مهندس بدون اینکه کلمه

 

 ای بر زبان بیاورد 5 دلار به برنامه نویس داد و رویش را برگرداند و خوابید .......

 

                                    قهقههنیشخند قهقههنیشخند قهقههنیشخند      

 


 

چهار دانشجو شب امتحان به جای درس خوندن به تفریح رفته بودن و هیچ آمادگی برایامتحان نداشتن.

 

روز امتحان به فکر چاره افتادند و حقه ای رو سوار کردن . به این صورت که سر

و صورتشون رو کثیف کردن و مقداری هم لباساشون رو پاره کردن و توظاهر شون تغیراتی رو به وجود آوردن .

 

بعد به دانشگاه پیش استاد رفتند. ماجرا را این طور برا استاد گفتن... که دیشب به

یه مراسم عروسی در خارج از شهر رفته بودیم. و در راه برگشت از شانس بد ما یکی

از لاستیک های ماشین پنچر شد وبا هزار زحمت وهل دادن ماشین رو به حایی

رسوندیم و این طور بود که به امادگی لازم برای روز امتحان نرسیدیم در نهایت قرار

میشه که استاد سه روز دیگه یک امتحان اختصاصی برای این چهار نفر برگزار کند.

 

اون ها هم خوشحال از این موفقیت سه روز تمام درس می خونن و روز امتحان با

اعتماد به نفس بالا به اتاق استاد میرن . استاد عنوان میکنه به خاطر خاص و خارج از

نوبت بودن امتحان باید هرکدوم تو یه کلاس بشینند و امتحان بدن. انها هم به دلیل

امادگی  کامل موافقت میکنن...

 

امتحان حاوی دو سوال بود......

 


1- نام و نام خانوادگی (6نمره)

 


2- کدام لاستیک ماشین پنچر شد؟ (14نمره)

 

الف) لاستیک سمت راست جلو

 

ب)لاستیک سمت چت جلو

 

ج) لاستیک سمت راست عقب

 

د) لاستیک سمت چت عقب

                                      نیشخند خنده نیشخند خنده نیشخند خنده





 

اتومبیلی بر روی یک سطح بدون اصطکاک ایستاده. اگر اتومبیل را روشن کرده و بخواهیم حرکت کنیم : 

 

1- اتومبیل تغییر مکان نمیدهد.

 

2-شتاب اتومبیل خیلی زیاد میشود.

 

3-سرعت اتومبیل خیلی زیاد میشود.

 

4-اتومبیل خیلی اسان حرکت میکند.

 


 

 و امااااا یک مطلب جالب( حتما انجامش بدین)

 

یک عدد بین 1 تا 9 انتخاب کنین. ضرب در 3 کنین حالا بعلاوه 3 کنین بازم ضربدر 3 کنین. الان دورقم عدد بدست امده رو با هم جمع کنین. این شخص الگوی شما تو زندگیتونه.

 

1-ادیسون

 

2-ناپلئون

 

3-مارادونا

 

4-چایکو فسکی 

 

5-انیشتین

 

6-ال پاچینو

 

7-گاندی

 

8-گراهام بل

 

9-علی اسپید

 

10-کوروش کبیر

  باورش سخته اما این شخص اسطوره خیلی هاست... نیشخند

 
ﺩﺧﺘﺮ: ﻣﯽ ﺩﻭﻧﯽ ﻓﺮﺩﺍ ﻋﻤﻞ ﻗﻠﺐ ﺩﺍﺭﻡ؟
 
ﭘﺴﺮ: ﺁﺭﻩ ﻋﺰﯾﺰﻡ
 
ﺩﺧﺘﺮ: ﻣﻨﺘﻈﺮﻡ ﻣﯿﻤﻮﻧﯽ؟
 
ﭘﺴﺮ ﺭﻭﯾﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺑﺮ
 
ﻣﯿﮕﺮﺩﺍﻧﺪ ﺗﺎ ﺩﺧﺘﺮ ﺍﺷﮑﺶ ﺭﺍ ﻧﺒﯿﻨﺪ ﻭ
 
ﮔﻔﺖ: ﻣﻨﺘﻈﺮﺕ ﻣﯿﻤﻮﻧﻢ
 
ﺩﺧﺘﺮ: ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ
 
... 
 
...
 
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻋﻤﻞ،ﺩﺧﺘﺮﺩﺍﺷﺖ ﺑﻪ
 
ﻫﻮﺵ ﻣﯽ ﺁﻣﺪ،ﺑﻪ ﺁﺭﺍﻣﯽ ﭼﺸﻢ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻧﺎﻡ
 
ﭘﺴﺮ ﺭﺍ ﺯﻣﺰﻣﻪ ﮐﺮﺩ
 
ﭘﺮﺳﺘﺎﺭ: ﺁﺭﻭﻡ ﺑﺎﺵ ﻋﺰﯾﺰﻡ ﺗﻮ ﺑﺎﯾﺪ
 
ﺍﺳﺘﺮﺍﺣﺖ ﮐﻨﯽ
 
ﺩﺧﺘﺮ: ﻭﻟﯽ ﺍﻭﻥ ﮐﺠﺎﺳﺖ؟ﮔﻔﺖ ﮐﻪ
 
ﻣﻨﺘﻈﺮﻡ ﻣﯿﻤﻮﻧﻪ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺭﺍﺣﺘﯽ
 
ﮔﺬﺍﺷﺖ ﻭ ﺭﻓﺖ؟
 
ﭘﺮﺳﺘﺎﺭ: ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺳﺮﻧﮓ ﺁﺭﺍﻣﺶ
 
ﺑﺨﺶ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺳﺮﻡ ﺩﺧﺘﺮ ﺧﺎﻟﯽ ﻣﯿﮑﺮﺩ
 
ﺭﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ:ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﮐﯽ ﻗﻠﺒﺶ ﺭﻭ
 
ﺑﻪ ﺗﻮ ﻫﺪﯾﻪ ﮐﺮﺩﻩ؟
 
ﺩﺧﺘﺮﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﭘﺴﺮ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﺍﺷﮏ ﺍﺯ
 
ﺩﯾﺪﮔﺎﻧﺶ ﺟﺎﺭﯼ ﺷﺪ،ﺁﺧﻪ ﭼﺮﺍ؟
 
ﭘﺮﺳﺘﺎﺭ: ﺷﻮﺧﯽ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﺎﺑﺎ!ﺭﻓﺘﻪ
 
ﺩﺳﺘﺸﻮﯾﯽ ﺍﻻﻥ ﻣﯿﺎﺩ ..
 
نیشخندقهقههنیشخندقهقههنیشخندقهقههنیشخندقهقهه
 

به راننده تاکسی میگم سیگارتو خاموش کن به دودش حساسیت دارم، بر میگرده میگه جوونای سن تو کراک میکشن تو به دود سیگار حساسی!!

 

قبلا برق میرفت بابامون سر فحش رو میکشید به اداره برق، الان برق میره خوشحال هم میشه !!

 

خانومه ناراحت توی تاکسی: به فاصله چند روز هم شوهرم بهم خیانت کرد هم دوست پسرم !!

 

فدراسیون فوتبال فقط تو 6 ماه، نیم میلیاد تومن از فحاشی فوتبالیستها درآمد داشته، یعنی به عبارتی قیمت فحش از قیمت طلا هم زده بالا !!

 

ایران که هستیم توی سوپر مارکت ها دنبال جنس خارجی میگردیم، بعد خارج که میریم، میافتیم دنبال جنس ایرانی! < وای عزیزم; پفک نمکی ! >

 

تو سریال ستایش زنه به شوهرش میگه باردارم ، شوهره به جای اینکه بغلش کنه میره بیرون. رو به بقاله داد میزنه هوووووووووراااا !!

 

میری از خودپرداز پول بگیری، رمزتو میزنی پول برمیداری. بار دوم کارتو میذاری، رمزو اشتباه میزنی، یکی از پشت میگه: اقا رمزتو اشتباه زدیها !!!

 

سر بازه اومده جلوی دبیرستان دخترانه کشیک بده مزاحمت ایجاد نشه، خودش چشمک میزنه به ملت !!

 

پسورد اینترنت وایرلسم رو عوض کردم، همسایمون زنگ زده میگه پسوردتو عوض کردی ؟ میگم: نه! میگه اخه قبلا شماره موبایلت بود، الان هر چی میزنم کانکت نمیشم !!

 

تو کوچه ترقه زدن ، پیرزنه دم در وایستاده بود هفت جد و اباد طرف رو نفرین کرد، دو دقیقه بعد نوه خودش ترقه زد در حد بمب هیدروژنی! پیرزنه گفت: قربون قد و بالات مادر مواظب باش !!!


            


فرانسه :

پسر: بن ژور مادام! حقیقتش رو بخواید من از شما خوشم آمده و میخواهم اگر افتخار بدید با هم آشنا شیم!

دختر: با کمال میل موسیو!

ایتالیا :

پسر: خانوم من واقعا شمارو از صمیم قلب دوست دارم و بسیار مایلم که بیشتر با شما آشنا شم!
دختر: من هم از شما خوشم اومده و پیشنهاد شمارو با
کمال میل می پذیرم!

انگلیس :

پسر: با عرض سلام خدمت شما خانوم محترم!
خانوم من چند وقت هست که از شما خوشم اومده می میخوام اگه مایل باشید باهم باشیم!
دختر: چرا که نه؟ میتونیم در کنار هم باشیم!

و اما ایران :

پسر: پیــــــــــــــــــس ... پیس پیس ...
پـــــــــــــــــــــــی ــــــــــــــــس ... پیییییییییییییس ...
ســــــــوووووووو ... ســــــــــوووو ...
ســــــــــــس ... ســــــــــــــــــــــــ ـــــــــــس ...
پــــــــِـخخخخخخخخخ ... چِــخـــــــــــــــه ...
هووووووی با تواما! بیا شماره مو بگیر بزنگ!
دختر: خفه شو! کثافت عوضی! مگه خودت خوار و مادر نداری
راه افتادی دنبالِ ناموس مردم،بی ناموس!
شماره تو میگیرم فقط واسه اینکه شرتو زود کم کنی!
ساعت 10 زنگ میزنم!


 

اگر فرض کنیم که یک ختر به سربازی بره….

 

۱) قضیه فرار از سربازی به کل منتفی میشه و همه (پسرها) می خوان برن سربازی حتی اونهایی هم که قبلا رفتن می خوان دوباره برن!!….

 

۲) غذای پادگان ها نسبت به گذشته خیلی بهتر میشه ( دخترها می خوان هنرهاشون را نشون بدن)

 


۳) هیچ کس دیگه دنبال معافیت نمیره حتی کور کچل ها هم می خوان بیان سربازی!!!

 


۴) اضافه خدمت برداشته میشه … کارایی که قبلا باعث اضافه خدمت می شده حالا باعث کاهش خدمت میشه

 


۵) ازدواج دانشجویی و لاو ترکوندن توی دانشگاه کم میشه و ازدواج در پادگان و عشق من هم سنگر من مد میشه!

 


۶) فرهنگ عمومی پادگان افزایش پیدا می کنه …. دیگه سربازها فحش رکیک به هم نمیدن از شوخی های شهرستانی(!!) هم خبری نیست

 

۷) حمام و دست شویی های پادگان ها بالاخره روی بهداشت رو هم می بینن

 

۸) دیگه رژه ها در پادگان درست انجام میشه …. چون دخترها را میذارن صف اول

 

۹)خاموشی از ۹ شب به ۱۲.۵ – ۱ شب میرسه

 

۱۰) خدمت سربازی از ۲سال به ۶ ماه کاهش پیدا می کنه … اگه خواستی میتونی اصلا      نری …  چون تا ۱۵ سال بعدش سرباز نمی خوان از بس داوطلب هست

 

 

۱۱) بعد از ۶ ماه که از سربازی بر می گردی اندازه ۶ سال خاطره داری!!!

 

 

 

                  دوستان روی سپر رو نگاه کنید ...

 

    این عکس فقط برای خنده است و هیچ ارزش دیگری ندارد.

 


داستان کوتاه چه کشکی، چه پشمی

 چوپانی گله را به صحرا برد به درخت گردوی تنومندی رسیداز آن بالا رفت و به چیدن گردو مشغول شد که ناگهان گردباد سختی در گرفت، خواست فرود آید، ترسید. باد شاخه ای را که چوپان روی آن بود به این طرف و آن طرف می برد. دید نزدیک است که بیفتد و دست و پایش بشکند. 

در حال مستاصل شد... از دور بقعه امامزاده ای را دید و گفت: ای امام زاده گله ام نذر تو، از درخت سالم پایین بیایم.

قدری باد ساکت شد و چوپان به شاخه قوی تری دست زد و جای پایی پیدا کرده و خود را محکم گرفت.
گفت:  ای امام زاده خدا راضی نمی شود که زن و بچه من بیچاره از تنگی و خواری بمیرند و تو همه گله را صاحب شوی.
نصف گله را به تو می دهم و نصفی هم برای خودم...
قدری پایین تر آمد.
وقتی که نزدیک تنه درخت رسید گفت: ای امام زاده نصف گله را چطور نگهداری می کنی؟
آنهار ا خودم نگهداری می کنم در عوض کشک و پشم نصف گله را به تو می دهم.
وقتی کمی پایین تر آمد گفت:  بالاخره چوپان هم که بی مزد نمی شود کشکش مال تو، پشمش مال من به عنوان دستمزد.
وقتی باقی تنه را سُرخورد و پایش به زمین رسید نگاهی به گنبد امامزاده انداخت و گفت: مرد حسابی چه کشکی چه پشمی؟
ما از هول خودمان یک غلطی کردیم ,غلط زیادی که جریمه ندارد.

کتاب کوچه
احمد شاملو

 

 

یادمان باشد هر وقت خاطرمان تنها شد  ,

 

                                                      طلب عشق از هر بی سر و پایی نکنیم...

 

 

نظرتون رو درباره این جمله بنویسید...


C:\Users\USER NAME\AppData\Roaming\Microsoft\Windows\Recent

این ادرس را کپی کرده و در مای کامپیوتر در محلی که نوشته است کامپیوتر دیسک جی (بالا) انجا پیست کنید و go را بزنید تا همه فایل های حذف شده یا نشده را نمایش دهد عکس ان محل را هم در پایین گذاشته ام.

در ضمن به جای  نوشته قرمز ،اسم یوزر نیم خودتان را بنویسید.و حروف بزرگ و کوچک را هم رعایت کنید و هم در ویندوز سون و هم در ویندوز ایکس پی عمل میکنه اگر نکرد مشکل از خودتونه.

روی ان دو بار کلیک کنید و سپس پییست کنید...

موفق باشید... نظر از یاد نرود.لبخند

 

نوشته شده در ۱۳٩٠/٤/٦ساعت ۳:٥٧ ‎ب.ظ توسط ALISPEED نظرات (9) |

C:\Users\USER NAME\AppData\Roaming\Microsoft\Windows\Recent

این ادرس را کپی کرده و در مای کامپیوتر در محلی که نوشته است کامپیوتر دیسک جی (بالا) انجا پیست کنید و go را بزنید تا همه فایل های حذف شده یا نشده را نمایش دهد عکس ان محل را هم در پایین گذاشته ام.

در ضمن به جای  نوشته قرمز ،اسم یوزر نیم خودتان را بنویسید.و حروف بزرگ و کوچک را هم رعایت کنید.

روی ان دو بار کلیک کنید و سپس پییست کنید...

موفق باشید... نظر از یاد نرود.لبخند

 


 

عقاب می تواند 70 سال زندگی کنداما...

 


به 40 سالگی که می رسد چنگال های بلند و انعطاف پذیرش دیگر نمی توانند طعمه را گرفته و نگاه دارند .

 

نوک بلند و تیزش خمیده و کند می شود .

 

شهبال های کهن سالش بر اثر کلفت شدن پرها به سینه اش می چسبند و پرواز برای عقاب دشوار می گردد .

 

آنگاه عقاب می ماند و یک دو راهی :

 

اینکه بمیرد و یا اینکه یک روند دردناک تغییرات را برای 150 روز تحمل کند و این روند مستلزم آن است که به قله یک کوه پرواز کرده و آنجا بنشینددر آنجا نوک خود را به صخره یی می کوبد تا آنجا که کنده شودپس از آن منتظر می ماند تا نوک جدیدی به جای آن بروید ، و بعد از آن چنگالهایش را  از جا در می آوردپس از آنکه چنگال جدید رویید ، عقاب شروع به کندن پرهای کهنه اش میکندو پس از گذشت 5 ماه  عقاب پرواز تولد مجدد را انجام میدهد و مدتها زندگی خواهد کرد...

 

برای 30 سال دیگرچرا تغییر لازم است؟....

 

بسیار می شود که برای زیستن نیاز است تغییری را ایجاد کنیم...

 

گاهی اوقات نیاز داریم از شر خاطرات و عادات کهنه و سنتهای گذشته  رها شویمبرای پرواز به آسمانها، منتظر نمان که عقابی نیرومند بیاید و از زمینت برگیرد و در آسمانهایت پرواز دهد.

 

 بکوش تا پر پرواز به بازوانت جوانه زند و بروید و بکوش تا اینهمه گوشت و پیه و استخوان سنگین را که چنین به زمین وفادارت کرده است، سبک کنی و از خویش بزدایی، آنگاه به جای خزیدن، خواهی پرید. در پرنده شدن خویش بکوش و این یعنی بیرون آمدن از زندانهای اسارت



 

اتومبیل مردی که به تنهایی سفر می کرد در نزدیکی صومعه ای خراب شد.  مرد به سمت صومعه حرکت کرد و به رئیس صومعه گفت : «ماشین من خراب شده. آیا می توانم شب را اینجا بمانم؟ »

 

رئیس صومعه بلافاصله او را  به صومعه دعوت کرد. شب به او شام دادند و حتی ماشین او را تعمیر کردند. شب هنگام وقتی مرد می خواست بخوابد صدای عجیبی شنید. صدای که تا قبل از آن هرگز نشنیده بود . سوال تعجب

 

صبح فردا  از راهبان صومعه  پرسید که صدای دیشب چه بوده اما آنها به وی گفتند :« ما نمی توانیم  این را به تو بگوییم . چون تو یک راهب نیستی»   

 

مرد با نا امیدی از آنها تشکر کرد و  آنجا را ترک کرد.

مطالب مرتبط با این پست :

می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








به وبلاگ من خوش آمدید! امیدوارم خوش بگذره! نظر یادتون نره!

محبوب ترین بازیکن تاریخ ایران


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان محمد شهولی و آدرس mohammad.sh.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 40
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 40
بازدید ماه : 92
بازدید کل : 2280
تعداد مطالب : 21
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1





<-PollName->

<-PollItems->


بازی آنلاین


تعبیر خواب آنلاین



 تماس با ما 

onLoad and onUnload Example


کد اهنگ جدید برای وبلاگ

RSS

Powered By
loxblog.Com